دل نوشته های مهسا

صدا بزن مرا آنچنان که آهو جفتش را

دل نوشته های مهسا

صدا بزن مرا آنچنان که آهو جفتش را


دل بردی ازمن به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه اوردی ای دوست از دست دل برسر من
میسوزم از اشتیاقت دراتشم از فراغت
کانون من سینه من سودای من اذر من
اول دلم راصفاداد ائینه ام را جلا داد
اخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من

طفیل هستی عشقند ادمی و  پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری

سلام
بعضی وقتا به خودم میگم عاشق شدی؟
میگم:اره شاید ؛میگم:عاشق چه کسی شده ای؟
میگم:عاشق کسی که من دوستش دارم ولی او نمی دونه.