دل بردی ازمن به یغما ای ترک غارتگر مندیدی چه اوردی ای دوست از دست دل برسر منمیسوزم از اشتیاقت دراتشم از فراغتکانون من سینه من سودای من اذر من اول دلم راصفاداد ائینه ام را جلا داداخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من
طفیل هستی عشقند ادمی و پریارادتی بنما تا سعادتی ببریسلامبعضی وقتا به خودم میگم عاشق شدی؟میگم:اره شاید ؛میگم:عاشق چه کسی شده ای؟میگم:عاشق کسی که من دوستش دارم ولی او نمی دونه.